در باغ چو گل برخ جانان نظر افکند فریاد که روز سیهم در بدر افکند بزدود ز لوح دل ما نقش دویی را بیرنگی او آمد و رنگ دگر افکند آن سر مگو را که به عشقش شده تفسیر در مجلس اغیار سرشکم بدر افکند جویا ره عشق است که در گام نخستین ناخن ز سر پنجهٔ شیران نر افکند جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102424