رخت آیینه را لبریز صاف نور می سازد شرر را در دل خارا چراغ طور می سازد دل اهل ریا از ترک دنیا تیره می گردد سحر را چشم پوشیدن شب دیجور می سازد ز دونان بیشتر اهل بصیرت در تعب باشند مگس با چشم مردم خویش را زنبور می سازد علاج چرخ کج رو پشت دست همتم داند کمان سخت را سرپنجهٔ پرزور می سازد ز خود دوری گزین باشد زنزدیکان او گردی به خود نزدیکیت از بزم جانان دور می سازد به عنوان کنایه ریزه خواینهای غیر امشب ز غیرت خاطرم را محشور زنبور می سازد نباشد بی سبب آمیزش می با کدو جویا مزاج خشک مغزان را می انگور می سازد جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۵۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102445