غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس چند پرسی ز شب هجر، مپرس آه مپرس!‏ همچو شمعم دم تقریر زبان درگیرد جان من! آه، از این آتش جانکاه مپرس در ره عشق تو کردم قدم از سر چو شرار اولین گام ز خود رفتنم از راه مپرس این یکی جان گل آن شعلهٔ افلاک گداز از نسیم سحر و آه سحرگاه مپرس چند پرسی که چه حال است ترا ای جویا مستم و نیستم از حال خود آگاه مپرس جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102624