از نور بندگیست فروغ جبین دل جز «عبده» چه نقش سزد بر نگین دل گام مراد یافته از حاصل دو کون پاشید آنکه تخم وفا در زمین دل دارد ز بس لطافت اندام چون خیال آید ز راه دیده و گردد مکین دل تا شد حریم خاص تو دارم ز بس عزیز سوگند می خورم به سر نازنین دل دارد عداوتی که زبانیست رنگ مهر اندیشه مند باش ز بیداد کین دل جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102687