افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم مجنون تو لیلی وش و دیوانهٔ خویشم از روز سیه اهل هنر شکوه ندارد یاقوت صفت شمع طربخانهٔ خویشم از آتش سودای تو چون کرم شب افروز هر شام چراغ خود و پروانهٔ خویشم بگذشت چو گل موج طربناکی ام از سر طوفانی ترخندهٔ مستانهٔ خویشم حال دلم از من ز چه پرسی که چو جویا عمریست که یار تو و بیگانهٔ خویشم جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۶۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102751