در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین افکند یاقوت را دستم چو اخگر بر زمین در هوای عل میگونش شراب رنگ گل ترسم از موج تپش ریزد ز ساغر بر زمین می رسد افتادگان را فیض عالی همتان پرتو افکن گشته دایم مهر انور بر زمین تا قیامت برنخیزد همچو نقش پا ز جای چون به روز عجز ما افتد ستمگر بر زمین می رسد در یک نفس جویا! به معراج قبول هر که بگذارد براه بندگی سر بر زمین جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102822