دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن چراغ طور عرفان را نباشد بیم افسردن رمیدن باعث الفت شود روشن روانان را که موج آغوش بگشاید ز هر پهلو تهی کردن بود دایم دلش ز اندیشهٔ روز حساب ایمن شعار هر که باشد در جهان بر خویش نسپردن ز بس هر ذره ام را شوق استقبال او باشد چو شمعم داغ دل از جای خیزد یک سر و گردن توان دریافتن راز دل از چشم سخن گویش به معنی همچنان کز لفظ جویا پی توان بردن جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102847