خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت کن به سویت افتقار از غیرت استغنا کرامت کن به مقصد می رساند هر کسی را لطف از راهی مرا هم فتح بابی از در دلها کرامت کن زبان گفتگو کردی عطا، توفیق غوری ده! چو موجم تر زبانی با ته دریا کرامت کن جنون آب و هوای دشت وسعت مشربی خواهد مرا از پردهٔ دل دامن صحرا کرامت کن دلم را می فشارد تنگنای عالم امکان مرا دامان دشتی در خور سودا کرامت کن ببینم نیک و بد را تا به یک چشم اندر این محفل بسان شمع بزمم دیدهٔ بینا کرامت کن زبان نکته سنجی همچو صائب بخش جویا را خدایا قطره ام را شورش دریا کرامت کن جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102867