گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گره شده هر قطرهٔ می بر لب پیمانه گره نبود چین جبین آینهٔ حسن ترا چون هلال است ز ابروی تو بیگانه گره تا قیامت به تمنای بناگوش کسی در دل بحر بود گوهر یکدانه گره غنچهٔ خاطر من بشکفد از شبنم اشک می گشاید ز دلم گریهٔ مستانه گره بر لبم بی می دیدار تو خمخانه نگاه شده تبخاله صفت غنچهٔ پیمانه گره زده ناخن به دلم مصرع بینش جویا ‏«ناخن شمع گشود از پر پروانه گره»‏ جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۰۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102890