کو طالع و بخت آنکه باشم در حضرت کربلا ز زوار چینم گل بوسه بالب شوق گاهی از درگهی ز دیوار مالم بر خاک آستانش هر دم روی نیاز صد بار آنکه به زبان عجز و زاری گویم رفیق ره که هشدار چون در رسدم اجل بناگاه این است وصیتم که زنهار گرد رخ من ز خاک آنکوست ناشسته مرا به خاک بسپار جویای تبریزی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱۶ - در توصیف کربلا گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103032