چون رنجه شود خوی تو از همسری ما محرومی ما به بود از محرمی ما ما کم چو هلالیم و تو چون ماه تمامی باشد که کمال تو به بیند کمی ما ترسم که تو ای آهوی وحشی بگریزی از ناکسی مردم و نامردمی ما پژمردگیت هیچ مباد ای چمن حسن کز سبزه خط تو بود خرمی ما اهلی چه کنی شکوه که عقل همه سوزد در حسرت دیوانگی و بی غمی ما اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103214