از جوش گریه دارم پیشت خروش امشب بنشین تو لیک سویم بنشان ز جوش امشب دوش از خمار هجرت صد درد سر کشیدم پیش آ که عرض دارم احوال دوش امشب عمری شراب خوردی با همدمان دردی با دردمند خود هم جامی بنوش امشب از بهر غمزه دیشب هوش آنچنان ربودی کاعجاز صد مسیحا نارد بهوش امشب دوش از میان یاران سر گوشیت بمن بود از ناز می نیاری نامم به گوش امشب صوفی چو با تو رقصد چون خرقه را نبخشد در پوست هم نگنجد پشمینه پوش امشب اهلی مگو که نبود جانبخش جز مسیحا دیدم من آن کرامت از میفروش امشب اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103244