بلبل زسوز زار من آهنگ برگرفت گل هم زخون دیده من رنگ برگرفت خوش آنکه یار زهره جبین گشت ساقیم آخر نهاد جام می و چنگ برگرفت من ناتوانم از ره من کعبه مراد رنج ره و مشقت فرسنگ برگرفت آشفته ساخت چو سگ دیوانه ام رقیب کز هر طرف که دید مرا سنگ برگرفت جان بلاکش از تن اهلی چو رخت بست صد گونه محنتش ز دل تنگ برگرفت اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103330