هر که عاشق شد چو شمع آزاده از دل مردگی است زندگی دلگرمی عشق است و مرگ افسردگی است من بآزارت خوشم چون مرهم دیدار هست خوشدل از یک دیدنم گر صد هزار آزردگی است گر ز پیری سبزه پژمرده ام عیبم مکن آخر کار گل سیراب هم پژمردگی است داغ دل در پرده دارد غنچه زان رسوا نشد مستی و رسوایی ما چون گل از بی پردگی است گر شهید عشق شد اهلی نگویی مرده است در حقیقت زندگی این است و نامش مردگی است اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103384