چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی یغمست گوشه گیر انراچه غم گر کار عالم درهم است در وفا داری رخ زرد مرا بشناس تو زانکه اکسیر وفا بسیار در عالم کم است کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنون صفت چون خیال آهوی چشم تو با من همدم است صبح دولت میدمد ساقی بده جام شراب این دم از عالم غنیمت دان که عالم یکدم است هیچ بحری را نیارد عاشق گریان بچشم هت دریا پیش سیل عشق ما یک شبنم است بیستون از پیش بردارد بهمت عاقبت هرکه چون فرهاد در کار محبت محکم است جام جم اهلی چه جویی رو بدان خورشید کن کز فروغ روی او هر ذره یی جام جم است اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103388