بود از ازلم درد تو وین درد همان است عشقت ز ازل هرکه رقم کرد همان است هرچند بهار آمد و ایام خزان رفت عشاق ترا رنگ رخ زرد همان است آمد شب و آسوده خوابند جهانی فریاد و فغان سگ شبگرد همان است من زنده و تو سوخته یی مدعیان را بر آینه خاطر من گرد همان است اهلی بود از روز ازل مرد غم عشق گر روز نه آنست ولی مرد همان است اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103429