آن شمع گلرخان که رخش لاله زار ماست طوفان آتشی است که در روزگار ماست تا خوشه چین خرمن صاحبدلان شدیم تخم محبت همه در کشت و کار ماست زین آتش نهفته که در خاک میبریم تا حشر لاله یی که دمد داغدار ماست در دام عشق ما ز سر شوق میرویم کانکس که صید ما کند اول شکار ماست ما تشنه لب به مسجد و ساقی بمیکده بر کف شراب کوثر و در انتظار ماست اهلی بمال چهره زردی که زر شوی زان کیمیای عشق که خاک مزار ماست اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103492