گر نمیخواهی مرا، صید دل غمدیده چیست ور نمیدزدی دلم این دیده دزدیده چیست؟ آفتاب حسنی و ذرات عالم عاشقت خاطرت ای آفتاب از بهر من رنجیده چیست؟ با پری نسبت کنندت مردمان بی بصر مردمانرا این گواهی دادن نادیده چیست؟ گرنه بر یاد لبت بر آتشم از دود دل آب حسرت دمبدم در دیده ام گر دیده چیست؟ ایکه گفتی دیده گر خواهی مبین آن آفتاب صدهزاران جان فدای یک نگاهش، دیده چیست؟ گر نشد اهلی هلاک غمزه آن نوجوان اینچنین پیرانه سر در خاک و خون غلطیده چیست؟ اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103547