خوبان دل گرم و نفس سرد چه دانند؟ باروی چو گل قدر رخ زرد چه دانند؟ آسوده دلانی که بخوابند همه شب سرگشتگی عاشق شبگرد چه دانند؟ گویند حریفان که چرا دل بتو دادم من دانم و دل مردم بیدرد چه دانند؟ خلقی همه را چشم حسد بر گل وصل است خاری که بود بر جگر مرد چه دانند؟ اهلی، سخن صومعه بگذار که زهاد راه و روش میکده پرورد چه دانند؟ اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۴۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103615