هر که آگه ز دل سوخته من باشد بخدا رحم کند گر همه دشمن باشد آفتابا، نفسی خانه من روشن کن چند گوشم به در و چشم به روزن باشد برق رخسار بتان گر همه عالم سوزد چه غم آنرا که چو من سوخته خرمن باشد گر بود ساقی گلچهره چه حاجت بچمن گل بدست ر که عالم همه گلشن باشد عالم از سرو قدان گر همه گلشن گردد مرغ عاشق نظرش بر گل و سوسن باشد تا چو گردم نکند از در او دور رقیب مهل ای گریه که گردیش بدامن باشد بزم ما تیره کند اهلی شوریده به آه جای دیوانه همان به که بگلخن باشد اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103715