چراغ چشم دل آن دلربا بر افروزد که تا نگاه کنی از حیا بر افروزد خوش است آتش مجنون و شان خرمن سوز نه آتشی که ز باد هوا بر افروزد چو آفتاب وصالت نمی شود طالع چراغ طالع ما از کجا بر افروزد رخش ز دیدنم آن آفتاب دل افروخت چو آشنا نگرد آشنا بر افروزد فلک چراغ دلم گر نمی کند روشن به رغم آتش محنت چرا بر افروزد ز شمع بخت تو اهلی فروغ دل دورست مگر زعیب چراغی خدا بر افروزد اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103754