شانه میخواهم که دم زان کاکل پر خم زند پر زبان تیزست ترسم عالمی برهم زند چیست دانی نسبت آب خضر با لعل تو مرده یی کز روح بخشی با مسیحا دم زند هرکه چون پروانه پیش شمع رویش جان نباخت بهتر آن باشد که لاف عشقبازی کم زند آتش عشقت نگیرد در رقیب سک صفت زانکه این برق بلا در خرمن آدم زند من بغم شادم چو اهلی گو دلم خرم مباش نیست عاشق هر که او لاف از دل خرم زند اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۹۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103757