تا یار ز شوخی بکناری ننشیند دل در بر ما هم بقراری ننشیند در گوشه میخانه بمستی دلم افتاد تا مست نیفتد بکناری ننشیند گر خاک شود چون من آلوده جهانی بر دامن پاک تو غباری ننشیند ایکاش چو نایی ندهی وعده که عاشق در خون همه دم بهر تو باری ننشیند گر خار غمم رخنه بجان کرد غمی نیست امید که در پای تو خاری ننشیند با کار جهان اهلی دیوانه چکارش سودا زده هر کز پی کاری ننشیند اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۰۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103769