بی تو چو شمع کرده ام گریه و خنده کار خود خنده بروز دل کنم گریه بروزگار خود ای چو غزال مشگبو صید تو صد هزار دل من چه سگم که آهویی چون تو کنم شکار خود در دل پر غبار من گر گذری بهل که من پاک کنم ز دود دل سینه بی قرار خود بی تو بهیچ صحبتی نیست سکون دل مرا هم تو بگو که چون کنم با دل بی قرار خود اهلی اگرچه سالها داشت امید وصل تو شاد ندید یکنفس جان امیدوار خود اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103783