به هر ناجنس چون طوطی دل ما کی سخن دارد کسی همرنگ ما باید که ما را در سخن آرد غیورست آنشه خوبان و غیر اینجا نمی گنجد کسی گیرد عنان او که دست از خویش بگذارد بغیر از عشق خونخوارت کسی غمخوار ما نبود سر مجنون بغیر از ناخن شیران که میخارد؟ رسید آن جنگجو مست و عرق میبارد از عارض دلا در گوشه یی بنشین که هر سو فتنه می بارد دل ما خرمن عشق است و ما خود خوشه چین اهلی چه غم داریم اگر ما را بیک جو خواجه نشمارد اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103796