عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود دامن پاک کس آلوده بجامی نشود می خور و سبحه و سجاده صد پاره بهل مزغ زیرک ز پی دانه بدامی نشود پیش مرغ دل ما کعبه و بتخانه یکیست طایر سدره مقیم لب بامی نشود صد ملامت ز بتان بینم و اینطایفه را کم به بینم که مرا ذوق سلامی نشود سوخت پروانه و شمع از رخ او یاد نکرد هیچکس سوخته در آتش خامی نشود عشق از خواجگی و بندگی آزاد بود ورنه محمود گرفتار غلامی نشود هرکه رفتار بتان دید چو اهلی عجبست که سرش خاک ره کبک خرامی نشود اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103887