صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند غم تو تا کی و صبر و شکیب ما تا چند تو بیوفا چو پشیمان نمی شوی از جور اگر وفا نکنی با کسی جفا تا چند بلای هجر تو ما را بکشت و چون نکشد تحمل ستم و طاقت بلا تا چند امید مرهم راحت چو نیست از وصلت دل از جراحت هجر تو مبتلا تا چند صبا به گلشن کویت چراست هر نفسی غبار خاطر اهل دل از صبا تا چند به دور گل همه اهلی ز عیش در جوشند تو همچو بلبل محروم بینوا تا چند اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103910