خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند بندی به پای مرغ دل کس نبسته اند یارب ز سنگ حادثه شان در پناه دار سنگین دلان اگرچه دل ما شکسته اند در پا چه افکنند سر زلف کاین کمند هر تاره یی ز رشته جانی گسسته اند پاکان بخون خویشتن آلوده اند دست در چشمه حیات ابد دست شسته اند اهلی گهی ز شمع دمد دود آه نیز خوبان هم از کمند محبت نرسته اند اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103911