آن سرو اگر از چشم من در چشم دشمن میشود از مردم آلوده دل آلوده دامن میشود آه از شب هجران من وین حسرت و حرمان من چند آشنای جان من بیگانه از من میشود شبها که منبی آن پسر آهی برآرم از جگر همسایه را نور سحر روشن ز روزن میشود بر روی آن زیبا صنم گر چشم دوزد دشمنم از سوز غیرت بر تنم هر موی سوزن میشود تا حسن او بر جا بود شور و فغان ما بود از خوشه چین غوغا بود هرجا که خرمن میشود آن عشوه جوی تندخو گر بیندم یکره بکو بامن زرشک مهر او صد دوست دشمن میشود اهلی من او را مایلم از گل چه باشد حاصلم آتش پرستم گر دلم مایل بگلشن میشود اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103945