اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد ز کرشمه اش که داند که چه در خیال دارد دل تیره بخت مارا چه سعادتی ازین به که ز ما برید و اکنون بتو اتصال دارد مرو ای پری ببستان دل گل بخون مگردان که بسینه خارخاری گل از آن جمال دارد غم هجر اگر رساند همه را بحال مردن تو کجا ز ناز پرسی که کسی چه حال دارد به کسی نمی نماید خضر آب زندگانی ز لب تو آب حیوان مگر انفعال دارد بزمین رقیب ترسم که فرو رود چو قارون که کمال سر گرانی ز غرور مال دارد به سگش چگونه اهلی ز کمال خود زند دم که به نسبت سگ او صفت کمال دارد اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103962