کاکل شکست و شد گره کار بسته تر کار دل شکسته ما شد شکسته تر ابرو گشاده بود و مرا کار بسته بود بر زد گره بر ابرو و شد کار بسته تر اکنون طمع به خسته غم نیست کز دلش آتش بلندتر شد و افغان نشسته تر در انتظار روز دگر چند جان دهد بیمار دل که روز به روز است خسته تر بازآ که ما بیاد تو از نقش دیگران دل شسته ایم و دیده ز دل نیز شسته تر اهلی بیمن عشق تو ای آفتاب حسن باشد همیشه روز بروزش خجسته تر اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/103994