برهنه تنی یک درم وام کرد
تن خویش را کسوتی خام کرد
بنالید کای طالع بدلگام
به گرما بپختم در این زیر خام
چو ناپخته آمد ز سختی به جوش
یکی گفتش از چاه زندان، خموش
بجای آور، ای خام، شکر خدای
که چون ما نهای خام بر دست و پای
سعدی : بوستان : باب هشتم در شکر بر عافیت : حکایت
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/10406