هرکه شد سویش چو سایه در قفا می افتمش تا مرا با خود برد در دست و پا می افتمش زین هوس گر شب به سنگ از کوی خود راند سگان شب سگش خیزد از جا من بجا می افتمش بهر داد آیم براه یار و چون پیدا شود میگذارم داد و اول در دعا می افتمش خون خورم شب دور از او چون مست خون خوردن شوم میروم در پای دیوار سرا می افتمش میکشم مانند اهلی زلف آن زنجیر موی گرچه میدانم که در دام بلا می افتمش اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104065