مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق افتاده باز در پی دل در کمند عشق از شاخ عمر میوه شادی نچیده است دستی که کوته است ز نخل بلند عشق در سنگلاخ سینه من شعله های آه هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد از بسکه هست سوخته و دردمند عشق اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104082