عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل کی بی فروغ روی تو بیند فراغ دل شمع رخت ز آتش موسی خبر دهد زین است آتشی که فروزد چراغ دل چون گل اگرچه سوخت بصد داغ غم دلم بوی دلم چو غنچه نرفت از دماغ دل هرکو بداغ غم بنهد دل ز عاشقی هرگز گل مراد نچیند ز باغ دل داغ بتان چراغ دل عاشقان بود روشن بود چراغ تو اهلی بداغ دل اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104096