گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم بر یاد دوست جمله فراموش میکنم برما ز عشق گرچه نگویی سخن ولی صد نکته فهم از آن لب خاموش میکنم مشتی گدای سوخته ایم ای پسر مرنج بر شکر تو گر چو مگس جوش میکنم مجنون وشم ز آهوی چشم تو گوشه گیر با شیر اگرچه دست در آغوش میکنم ما عاشقیم و گر همه عالم دهند پند مشنو که من نه پند کسی گوش میکنم اهلی کجا به مصلحت پیر خرقه پوش ترک سهی قدان قباپوش میکنم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104106