نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم که گر آستین فشانی چو غبار دور گردم من خسته در فراقت بکدام صبر و طاقت بره فراغ پویم ز پی حضور گردم مهل آنکه خاک سازد اجلم به نا تمامی تو بسوز همچو شمعم که تمام نور گردم من اگر بخلد یابم ز تو جنس آدمی را ز قصور طبع باشد که خراب حور گردم به نیاز همچو اهلی سگ میفروش بودن به از آنکه مست، باری ز می غرور گردم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104131