چندان بر آستان خرابات سر نهم کآخر قدم بمنزل مقصود بر نهم هرگز نکردم از صف مسجد ترقیی کو راه دیر تا قدمی پیشتر نهم یاد از در دل آمد و من بی خبر از و شب تا بروز گوش بر آواز در نهم هر نیم شب که پای نهادم بکوی دوست هوشم امان نداد که پای دگر نهم اهلی ز داغ عشق مرا طعنه گر زنی این داغ غم ز دست توهم بر جگر نهم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104147