سوختم چندانکه سر زد شعله از پیراهنم آتش من بین مدار ایدوست دست از دامنم بنده دلجویی مهر توام کز من ز عشق گر چه میرنجد نمیخواهد کز و دل برکنم بد گمان با من مشو کز دفع تهمت پیش غیر با حریفان دگر لاف محبت میزنم با وجود عشق پنهان گه گهی بی اختیار میکشم آهی و خلقی در گمان می افکنم اهلی از داغ بتان چون کافرم آتش پرست اینقدر باشد که او در دیر و من در گلخنم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104174