دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم گریند بمن مردم و من برهمه خندم داغی که مرا هست رقیب از تو مبیناد کاین داغ جگر سوز بکافر نپسندم گلدسته حسنی تو و من شاخ گیاهی امید من آنست که خود را بتو بندم من بهر تو در آتشم ایسرو تو خوشباش پروا مکن از سوختن من که سپندم مخمورم و درمان می تلخست طبیبان بیمار نیم من که دهی شربت قندم من با دل مجنون نتوانم که برآیم پندم مده ایشیخ و منه بیهده بندم من اهلی مجنونم و وحشی ز دو عالم کو طرفه غزالی که درآرد به کمندم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104215