عاشق مستم و محنت زده از بار دلم دوستان عفو کنیدم که گرفتار دلم همه کس در پی تیمار و دل من ز جنون سنگ بر سینه زنان در پی آزار دلم خار خار دلم از زخم زبان کم نشود مگر آن سوزن مژگان بکشد خار دلم دل خرید از کف غم بازم و بفروخت بدوست خود فروشی نکنم بنده بازار دلم عیب من از رخ معشوق نشاید اهلی که مرا خود هنر اینست که در کار دلم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104232