می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم کار دنیاست مبادا که دل آلوده شویم خیز تا صحبت رندان دل ما تازه کند چند در خانقه و مدرسه فرسوده شویم کار عالم چو بغم خوردن ماراست نشد شاد بهتر که ملول از غم بیهوده شویم دو جهان گر نبود ما نه از آن رندانیم که پریشان ز غم بوده و نابوده شویم بهزاران هوس آلوده لبت چون بوسم مگر آن دم که چو می از همه پالوده شویم سوختیم از غم و در دیده ارباب نظر سرمه گردیم گرت زیر قدم سوده شویم بس دویدیم چو اهلی همه سو از پی دل اینزمان کشته شویم از همه آسوده شویم اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۸۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104247