ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن بر فروز امروز ازین آتش چراغ خویشتن اینک اینک میوزد باد خزان ای نوبهار خیز و فرصت دان گلی چیدن ز باغ خویشتن ساقیا امروز و فردایی که دوران زان تست تشنه یی را جرعه یی ده از ایاغ خویشتن با پریشان بودن عاشق خود او را دل خوش است نیست عاشق هرکه میجوید فراغ خویشتن از نسیم زلف او اهلی مجو بوی وفا این خیال کج برون کن از دماغ خویشتن اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104291