مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو در خون و خاک چند بغلطد ز دست تو بنشین دمی و مجلس ما را فروغ ده کز بزم عیش نیست غرض جز نشست تو نگشاید از نشاط دل تنگ عاشقان تا ناوکی گشاد نیابد ز شست تو ساقی بیا که صحبت صوفیست جانگداز جانپرور است صحبت رندان مست تو خون دلم چو می لب لعلت خورد مدام مخموریش مباد لب می پرست تو پستی مکش ز چرخ بلند ایدل حزین همت بلند دار که چرخ است پست تو اهلی شکست شیشه عمر تو بهر یار و آن سنگدل نداشت غمی از شکست تو اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۰۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104367