من بنده صبا که دهد عرض رای تو کز عرض بند گیست مرادم دعای تو جای تو بود دیده شب زنده دار من باز آکه هیچکس ننشیند بجای تو آن آفتاب مهر فزایی که همچو من ذرات کاینات بود در هوای تو غافل مشو ز حال گدایی که دایمش دست دعا گشاده بود از برای تو اهلی که جان بپای تو میداد روز وصل گر کشته در فراق تو گردد فدای تو اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104396