زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده شکسته رنگ چو گلهای آفتاب زده رخ تو گلشن حسن است و نرگس مستت میان لاله و نسرین فتاده خواب زده من از لب تو خرابم همآن دوای منست که هم شراب یرد زحمت شراب زده ز شور و گریه و خونابه دلم پیداست که خنده تو نمک بر دل کباب زده خیال سبز خطی بست دیده اهلی نظر کنید که نقشی عجب بر آب زده اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۳۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104398