اگر چه عشق نکویان جراحتست همه جراحتست که در سینه راحتست همه وصال گل طلبی بخت باید ای بلبل مگو که کار بعقل و فصاحتست همه قدت نه سرو که ناز و کرشمه است تمام رخت نه ماه که حسن و ملاحتست همه چه عارضست و چه حسنست این تعالی الله چو صبح اهل سعادت صباحتست همه زبان طعن رقیبان بسوخت اهلی را هلاک مردن جسم و جراختست همه اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۴۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104403