نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان داده فرشته خوی و پریروی و آدمیزاده تویی که سرو بلندت ز پاکدامنی قدم بدیده هیچ آفریده ننهاده منم که جز بجمال تو همتم هرگز بر آفتاب فلک چشم مهر نگشاده خدایرا مددی ای همای بخت که من گدای شهرم و با پادشه درافتاده ز فیض میکده خالی کجا بود اهلی که سالهاست که چون خم بخدمت استاده اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۵۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104412