بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده بعشق ساقی کوثر بما شرابی ده کنونکه جام مرادت پرست سرو سهی بنوش و جرعه خود را بدل کبابی ده حیات خضر بگو بهترست یا می لعل سوال میکنم از لعل خود جوابی ده دراز دستی زلفت ز حد گذشت آخر بگیر هندوی کج طبع را و تابی ده ز ذره ذره گلم ساغری بساز ایچرخ بدست شاه وشی همچو آفتابی ده مفرح دلم از لعل ای حکیم مساز ز لعل ناب چه حاصل شراب نابی ده ز گنج حسن بزاهد خبر مده اهلی نشان آن بدل افتاده خرابی ده اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104421