بیا و درد هجران را دوا ده ز شربتخانه وصلم شفا ده غم عاشق کشت داد جفا داد تو بر عکس ایپری داد وفا ده تراکان ملاحت آفریدند از آن کان نمک بخشی بما ده همه حسن و جوانی حق ترا داد زکوه آن بدین پیر گدا ده دلا، از گل هوا داری بیاموز تن و جان جمله بر باد هوا ده صفای کعبه را با کعبه بگذار بیا و خانه دل را صفا ده بتلخی کوهکن میمرد و میگفت الهی جان شیرین را بقا ده بخوبان همعنان اهلی چه گردی عنان در دست تسلیم و رضا ده اهلی شیرازی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/104433